دنيا

ساخت وبلاگ

استانداردهای دوگانه‌تون جوونی ما رو سوزوند. لطفا فکری به حال دوران پیری ما کنید. دنيا...
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 19:29

در شرایطی هستم که نمی‌دونم من بیشتر به وبلاگم نیاز دارم یا وبلاگم به من...! دنيا...
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 19:29

می‌خوام بنویسم اما متاسفانه تا میام شروع به نوشتن کنم، یکی توی سرم جمله معروف "ایرانی! تو مشکلات خیلی خیلی خیلی بزرگتری داری" رو میگه...

واقعا چند شبه نخوابیدم...

+ نوشته شده در  Thu 11 Apr 2024ساعت 13:21  | 

دنيا...
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 19:29

به نظر من، تا یک جایی ما انسان‌ها توانایی این رو داریم که بررسی کنیم "چه چیز رو در صفحات مجازی به اشتراک بذاریم و بقیه رو در جریان چه موضوعاتی از زندگی‌مون بذاریم." از یک جایی به بعد، حتی با به اشتراک نگذاشتن موضوعاتی که تمایل نداریم به اشتراک بذاریم، مسائلی از زندگی شخصی‌مون رو به اشتراک می‌ذاریم که این بار مایل نیستیم به اشتراک گذاشته شه!به زبان ساده‌تر، فرض کنید "الف" و "ب" با هم ازدواج می‌کنن و همیشه و در همه مناسبت‌ها، با هم عکس می‌ذارن. تا اینجا، "الف" و "ب" هر دو مایلن که این عکس‌ها به اشتراک گذاشته شه و بقیه متوجه شن که این دو نفر با هم ازدواج کردن. حالا فرض کنید بعد از چند سال، "الف" و "ب" تصمیم می‌گیرن که از هم جدا شن ولی "الف" تمایلی نداره که بقیه متوجه شن که جدا شده! "الف" هیچوقت نمیاد استوری بذاره "من از "ب" جدا شدم" ولی با به اشتراک نگذاشتن عکس‌های مشترکشون با "ب"، بعد از چند وقت هر مخاطبی رو به این فکر وا می‌داره که این دو نفر جدا شدن! کنترل جریان فضای مجازی، تا یک جایی با ماست و بعد به دست مخاطب می‌افته؛ این واقعیت بدون انکاره... + نوشته شده در  Sat 9 Mar 2024ساعت 21:28  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 15:50

روزی که می‌خواستم تقویم میلادی/شمسی وبلاگ رو توی تنظیمات وبلاگ انتخاب کنم، به خودم گفتم "چه تفاوتی داره؟" و الان متوجه "تفاوتش"شدم. دلم نیومد امشب هیچ تبریکی نصیب "نیمکره راست" عزیزم نشه! ممنون که در تمام این سال‌ها بودی و امیدوارم هیچوقت به سرم نزنه که حذفت کنم...سال نوی همگی پیشاپیش مبارک... + نوشته شده در  Wed 20 Mar 2024ساعت 0:2  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 15:50

دو هفته پیش همین موقع‌ها یک شب از خواب بیدار شدم و سرم به شدت درد می‌کرد. صبحش به قدری سرم درد می‌کرد که چشمام باز نمی‌شد. فشارم خیلی پایین بود و بالا نمی‌اومد. صدای قلبم رو با وضوح بالا می‌شنیدم و ضربان قلبم یک روز تمام بالای ۱۴۰ بود. ترسناک بود؛ ترسناک! یک شب از خواب بیدار میشی و بدون دلیل زندگی برات می‌چرخه. تمام روز، از خودم می‌پرسیدم: "واقعا می‌خوای بجنگی برای این زندگی؟" و تمام روز، به این نتیجه رسیدم که "بله!" تمام روز با خودم حرف می‌زدم که اگر حالم بهتر شد، تا وقتی چیزی قطعی نشده، غصه هیچ چیز رو نخورم. بچسبم به زندگی و به سلامتی‌م فقط فکر کنم. روز بعدش حالم بهتر شد ولی اون‌قدری حالم بد بود که اصلا یادم نمی‌اومد روزهایی در زندگی‌م وجود داشته که روی پاهام می‌تونستم بایستم. روز بعدش هم حالم بد شد و غش کردم و بعد انگار بدنم مجدد شروع به کار کرد و شروع به بهتر شدن کرد.حالا چی شد که بعد از دو هفته یادش افتادم؟ آفرین! نشسته بودم داشتم به چیزی که ناراحتم کرده بود، فکر می‌کردم و از خودم می‌پرسیدم: "آیا این زندگی ارزشش رو داره؟"زندگی چیز عجیبیه واقعا. در عین این که واقعا دو دستی نچسبیدی بهش، می‌ترسی از دستش بدی. الان دارم به این فکر می‌کنم دیگه راحت می‌تونم روی پاهام بایستم؛ انگار نه انگار که دو هفته پیش فکر می‌کردم هیچوقت توان راه رفتن نداشتم و نخواهم داشت...زندگی واقعا چیز عجیبیه... + نوشته شده در  Sun 24 Mar 2024ساعت 15:45  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 15:50

اتفاقی توی اکسپلورگردی کپشن این پست (کلیک کنید) رو که مدت‌ها بهش فکر کرده بودم و می‌خواستم راجع‌به‌ش بنویسم، خوندم. به قدری خوب توضیح داده بود که ترجیح می‌دم دیگه من راجع‌به‌ش اظهارنظر نکنم و فقط خودم رو سرزنش کنم...

+ نوشته شده در  Sun 11 Feb 2024ساعت 20:50  | 

دنيا...
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 14:08

از آدمی که در همه‌ی زمینه‌ها، حمایتت می‌کنه، بیشتر از آدمی که در هیچ زمینه‌ای حمایتت نمی‌کنه، بترس؛ نه به این خاطر که اجازه نمیده مستقل شی، بلکه به خاطر این که یک روزی و یک جایی قراره از تو و رابطه با تو، پا پس بکشه که تو "تازه" متوجه شی، بدون حمایت اون "هیچ‌چیز" نیستی. اولی به مراتب، از دومی خطرناک‌تره.روز عشق مبارک... + نوشته شده در  Tue 13 Feb 2024ساعت 18:5  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 14:08

صبح از خواب بیدار شده بودم، اما روحم مرده بود. توضیحش خیلی سخته. در واقع، چشمام باز بود، می‌تونستم صداها رو بشنوم، حتی دست‌هامم به سختی می‌تونستم تکون بدم، اما انگار توی مغزم تصویری رو می‌دیدم که روحم بالای سر جسمم ایستاده. از جام به هر سختی‌ای که بود، بلند شدم و با خودم حرف زدم. به خودم دلداری دادم. نوید آینده بهتر، نوید این که باید صبر کنم، یادآوری روزهای سختی که گذروندم و بازم زنده موندم. روحم کم‌کم داشت قبول می‌کرد که دوباره به جسمم برگرده. فاصله‌ش کمتر شده بود و به زندگی روزانه برگشتم. همین چند دقیقه پیش، از فشار درد جسمی حس کردم دیگه نمی‌تونم چشمام رو باز نگه دارم؛ انگار بیهوش شده بودم و بعد از چند دقیقه سعی کردم چشمام رو باز نگاه دارم. سخت بود؛ انگار نمی‌دیدم. سرم گیج می‌رفت و مطمئن بودم که آخرشه. انقدر مطمئن بودم که دستم به گوشی رفت که آخرین حرف‌هامم بزنم. این بار روحم داشت مقاومت می‌کرد که زنده بمونه و جسمم رو شکست داد...الان نیمی از جسم و روحم با نیم دیگه‌شدن در جنگن و مثل گره، به هم می‌پیچن و مغزم منتظر فرمان نهاییه‌...زندگی خیلی داره برام عجیب و غیرقابل باور میشه... + نوشته شده در  Fri 16 Feb 2024ساعت 18:34  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 14:08

وبلاگش رو بستم و زیر لب گفتم "چه مزخرف!" توئیتش رو رد کردم و گفتم "چه بی‌منطق!" صفحه چتش رو بستم و زیر لب گفتم "چه احمقانه!" در رو پشت سرش بستم و زیر لب گفتم "چه مسخره!"...داشتم فکر می‌کردم این روزها انقدر از آدم‌ها ناامیدم که اگر کسی مستقیما ازم بپرسه "راجع‌به‌ش چی فکر می‌کنم و چرا باهاش قطع رابطه کردم/دوست دارم قطع رابطه کنم" به صراحت جوابش رو با صداقت کامل می‌دم.اگر گله‌ای از گذشته مونده که دوست دارید باهام به اشتراک بذارید، این پست مخصوص شماست... + نوشته شده در  Tue 16 Jan 2024ساعت 15:48  |  دنيا...ادامه مطلب
ما را در سایت دنيا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nimkoreyerast بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 16:04